سرخط خبرها

آموزش منهای هنر و اضمحلال تربیت

  • کد خبر: ۱۸۷۶۸۵
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۰
آموزش منهای هنر و اضمحلال تربیت
مسئله تربیت در معنای جامع و کامل آن یکی از ضروری‌ترین و بنیادین‌ترین مسائلی است که باید در هر کشوری مورد توجه و پیگیری قرار گیرد.

آینده هر نظام اجتماعی وابسته به حفظ پویایی و تربیت درست کودک و نوجوان است. جامعه بدون برخورداری از سرمایه اجتماعی مناسب هیچ گاه در مسیر رشد و پیشرفت حرکت نخواهد کرد. چنانچه کارگزاران و اجزای گوناگون نظام اجتماعی بتوانند نسلی را که در آینده عهده دار برنامه ریزی و اجرای امور است هدایت و راهنمایی کنند، می‌توان به امتداد اجتماعی امیدوار ماند. برای این کار لازم است باور و گفتمان موردنظر و مرکزی جامعه را از یک سو و مهارت‌های لازم برای تحقق آن گفتمان را از دیگر سو درون این نسل نهادینه سازند.

ازاین رو مسئله تربیت در معنای جامع و کامل آن یکی از ضروری‌ترین و بنیادین‌ترین مسائلی است که باید در هر کشوری مورد توجه و پیگیری قرار گیرد.

وجوه گوناگون حوزه تربیت موجب می‌شود این مقوله به یکی از پیچیده‌ترین امور جامعه انسانی بدل شود. بر همین بنیاد است که در طول تاریخ ملت‌های گوناگون شیوه‌های متعددی را در مسیر تربیت مورد آزمون قرار داده اند. شیوه‌هایی که بتواند ضمن جلب توجه کودک و نوجوان، به طور غیرمستقیم و با زبانی جذاب زمینه‌های گوناگون تربیت را پوشش دهد، همواره مورد جست وجوی کنشگران عرصه تربیت بوده است.

توجه نداشتن به همین رویکرد موجب شده است در سال‌های اخیر تربیت از جایگاه واقعی خویش خارج و تنها به عرصه‌های مهارتی یا آموزش دانشی محدود شود. تب جدی کنکور و ورود به دانشگاه از مهم‌ترین دلایل این امر بوده است. توسعه خلاقیت، توانمندی در حوزه‌های گوناگون، شناسایی استعداد‌های نهفته در کودکان و نوجوانان، آشنایی با گزاره‌های اخلاقی و مواردی ازاین دست، جنبه‌های بسیار مهم، اما فراموش شده عرصه تربیت هستند.

حال اگر بپذیریم که برای هدایت و تربیت حقیقی کودکان با هدف بهبود وضعیت جامعه و تضمین آینده آن نیازمند توجه جدی‌تر به عرصه تربیت هستیم، لازم است روش‌های آن را نیز دریابیم. به نظر می‌رسد کامل‌ترین و جهان شمول‌ترین زبانی که می‌توان از آن برای تحقق تربیت بهره برد زبان هنر است. جالب است که در همین نظام آموزشی تقلیل یافته و آسیب دیده فعلی که تنها به جنبه‌های آموزش علمی اتکا دارد نیز به زبان هنر توجه شده است. امروز بسیاری از نکات کنکوری یا آموزش‌های صرفا درسی با زبان و ابزار‌های گوناگون هنری به مخاطب منتقل می‌شود. مهم‌ترین دلیل این امر آن است که آنچه با زبان هنر به دست مخاطب می‌رسد از سایر روش‌های انتقال ماندگاری و پایایی بیشتری دارد.

پس آشکار است که اگر هنر جدی گرفته شود، می‌تواند عرصه تربیت را دگرگون سازد. شما زمانی که کودک را وادار سازید به شکلی جدید فضا‌های تازه را ایجاد کند یا مورد آزمون قرار دهد، ناخودآگاه او را وادار به کاوشی کرده اید که نیازمند تفکر است. هنر می‌تواند کودکان را وادار کند جهان را به گونه‌ای که دوست دارند تجربه کنند و در این میان قدرت اندیشیدن خویش را بهبود بخشند.

تصور کنید یک کودک در فرایند تولید یک اثر نمایشی بتواند محیط‌های ناشناخته یا شخصیت‌های نادیده را تجربه کند. در چنین شرایطی کودک شما در شرایطی قرار گرفته است که در جهان واقع هرگز برایش فراهم نخواهد شد. اکنون او لازم است در این فضا برای روبه روشدن با مسائل جدید تصمیم گیرد و کنش‌هایی انجام دهد؛ کنش‌هایی که موجب خواهد شد تفکر انتقادی در او ارتقا یابد.

از دیگر سو هنر برجسته‌ترین عامل در تقویت خلاقیت کودکان است و خلاقیت خود زمینه توسعه شخصیت و رشد کودک خواهد شد. هنر و کنش‌های هنری موجب می‌شوند کودکان احساساتشان را بیان و از این مسیر توانایی‌های پنهان خویش را درک کنند. همچنین هنر در تلفیق با بازی‌های کودکانه زمینه ارتقای حسی در ایشان را فراهم می‌آورد و از این دریچه مهارت‌های گوناگون اجتماعی و عاطفی را توسعه می‌دهد.

مطالعات گوناگون نشان داده است هرگاه آموزش از مسیر حوزه‌های دیداری پیگیری شود، ماندگاری و اثربخشی بیشتری خواهد داشت. چنانچه آموزش‌های متعدد در بستر هنر‌های دیداری گوناگون طرح و ارائه شوند، اثربخشی چندبرابر خواهند داشت. بر همین بنیاد هنر‌های بصری و به ویژه گرافیک زمینه تفسیر جهان و نقد آن را در پایه اطلاعات بصری به دست آمده برای کودک فراهم می‌آورند.

نکته بسیار مهم که نباید از آن غفلت کرد این است که کودکان دچار محدودیت‌هایی در حوزه شناخت هستند، اما به همان میزان در حوزه خلاقیت توانمند و آماده اند. کودکان در بسیاری از موارد مرز میان واقعیت و خیال را درک نمی‌کنند و اتفاقا همین فرصتی است برای بهره بردن از زبان هنر تربیت. هنر نه تنها می‌تواند در این حوزه موردتوجه قرار گیرد، بلکه بسیاری از محدودیت ها، این گروه را به فرصت و زمینه توسعه بدل می‌کند.

اما حقیقت آن است که هنر به این معنا در نظام تربیتی ما جایگاهی ندارد و بیشتر به یک امر ضمنی و تزیینی بدل شده است. امروز در خانواده و در مدرسه توجهی به قدرت هنر و بهره بردن از زبان هنر برای تربیت نمی‌شود. چه بسا رویکرد آموزش محور صرف امروز خود به مانع و دشمن بزرگی در مسیر هنر برای کودکان و نوجوانان بدل شده است و این بی توجهی به هنر زمینه ساز آسیب دیدن عرصه تربیت شده است. باید پرسید نهاد متولی امر تربیت کیست و چه درکی از کارکرد‌های هنر در حوزه تربیت دارد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->